برآیند رسالت انقلابی - اسلامی و پیشینه درخشان تمدن و فرهنگ ایران، هدف گسترش فرهنگ ایرانی - اسلامی را در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد. به گونهای که سند چشمانداز 20 ساله، جمهوری اسلامی ایران را کشوری الهامبخش در جهان اسلام تعریف و معرفی میکند. یکی از مهمترین سازوکارها و ابزار تأمین اهداف فرهنگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر گسترش عناصر فرهنگ ایرانی - اسلامی و الهامبخشی در جوامع دیگر، تدوین، تنظیم و اجرای دیپلماسی فرهنگی کارآمد و روزآمد است. نوعی دیپلماسی کنشگر و کنشمند که بتواند فرصت و بستر لازم برای استفاده بهینه از داشتهها و خاصههای فرهنگی ایران و انقلاب اسلامی برای تأمین منافع ملی کشور را فراهم آورد.
دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران عبارت است از تلاش و کوشش و اقدامات از پیش طراحی شده و سازمانیافته جمهوری اسلامی برای تأثیرگذاری بر برداشتها، ادراکات، افکار، انگارهها، ایدهآلها، ارزشها، ایستارها و باورهای ملتها و کشورهای دیگر از طریق تبیین و ترویج فرهنگ و تمدن ایران و انقلاب اسلامی و شناخت و درک واقعی از فرهنگها و تمدنهای دیگر به منظور تأمین و توسعه منافع ملی.
از اینرو دیپلماسی فرهنگی متضمن و مستلزم تبیین و ترویج، معرفی و گسترش مؤلفهها، عناصر، ارزشها و ابعاد فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی به ملتها و کشورهای دیگر از طریق بهکارگیری ابزارهای فرهنگی مناسب در آن جوامع و کشورهاست.
1
اجرا و اعمال دیپلماسی کارآمد و تأثیرگذار از سوی جمهوری اسلامی ایران، مستلزم برآورده ساختن الزامات معین و متعددی است که به این صورت میتوان تعیین و تبیین کرد.
نخستین الزام دیپلماسی فرهنگی ایران، تدوین و تحقق سند ملی توسعه روابط فرهنگی جمهوری اسلامی است چون بدون یک سند ملی راهبردی روابط فرهنگی نمیتوان دیپلماسی فرهنگی مؤثر و موفقی را تدارک دید و محقق ساخت. از اینرو در برنامه پنجم توسعه لزوم و ضرورت تدوین چنین سندی مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. در این سند باید مبانی، ارزشها، اصول، راهبردها، رسالت و اهداف دیپلماسی فرهنگی کشور به صورت دقیق و شفاف تعریف و تبیین شود.
2
دومین الزام آن است که دیپلماسی فرهنگی ایرانی باید کنشمند و دستکم کنشگر باشد. کنشمندی به آن معناست که دیپلماسی فرهنگی باید قادر به فرصتسازی فرهنگی از طریق گفتمانسازی فرهنگی در سطح منطقهای و جهانی باشد. به گونهای که دیگر کشورها در چارچوب گفتمان فرهنگی و صحنه فرهنگیای که جمهوری اسلامی تهیه و تدارک دیده و کارگردانی کرده، به نقشآفرینی بپردازند. کنشگری نیز به این معناست که دیپلماسی فرهنگی بتواند دستکم از فرصتها و بسترهای فرهنگی موجود برای تأمین اهداف و منافع ملی کشور حداکثر استفاده را ببرد. طبیعی و بدیهی است که دیپلماسی فرهنگی کنشپذیر و انفعالی در شأن و برازنده جمهوری اسلامی ایران بهعنوان نظامی برآمده از انقلاب اسلامی که ماهیت، هویت و رسالت فرهنگی دارد، نیست.
3
الزام سوم، شناسایی ظرفیتها، قابلیتها و مقدورات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قدرت فرهنگی و نرم است. این الزام، خود دربرگیرنده الزامات دیگری از این قرار است: شناسایی عناصر قدرت فرهنگی و نرم جمهوری اسلامی ایران؛ شناخت و درک مزیتهای نسبی هر یک از این عناصر فرهنگی؛ تناسب و تعادل بین اهداف و ابزارها با توجه به مزیتهای نسبی فرهنگی کشور؛ شناسایی و بهکارگیری مؤلفهها و عناصر قدرت ملی ایران که کاربرد و کارکرد غیرمستقیم و با واسطه فرهنگی دارد؛ اولویتبندی استفاده و بهکارگیری هر یک از این عناصر، ابزارها و مزیتهای نسبی فرهنگی کشور در دیپلماسی فرهنگی.
4
چهارمین الزام، درک و شناخت شرایط، تحولات و محیط فرهنگی بینالمللی و منطقهای است. تحقق این الزام خود در گروی تأمین این الزامات است:
درک گفتمان فرهنگی رایج و حاکم بر روابط فرهنگی بینالمللی؛ درک ماهیت و منابع قدرت فرهنگی رایج و عناصر تشکیلدهنده آن؛ درک و شناخت فرصتهای ساختاری و نهادی و چالشها و تهدیدهای فرهنگی در سطح جهانی و منطقهای؛ جریانشناسی فرهنگی بینالمللی و روندهای فرهنگی حال و آینده جهان و منطقه.
5
الزام پنجم، معطوف و مربوط به مخاطبشناسی دیپلماسی فرهنگی است که دربرگیرنده این موارد است: شناخت دقیق مخاطبها در سطوح ملی، فروملی و فردی و ویژگیها و مزیتهای فرهنگی هر یک از این سه لایه؛ تعریف و اولویتبندی اهداف دیپلماسی فرهنگی براساس مزیتهای نسبی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نسبت به هر یک از این مخاطبان؛ نیازسنجی فرهنگی مخاطبان و امکانسنجی مزیتهای نسبی فرهنگی جمهوری اسلامی نسبت به مخاطبهای ذیربط؛ جامعنگری و ایجاد تعادل و توازن بین نخبهگرایی و تودهگرایی با توجه به ویژگیها و شرایط کشور و ملت مخاطب؛ جلب اعتماد مخاطبها از طریق تنشزدایی و اعتمادسازی فرهنگی.
6
ششمین الزام دیپلماسی فرهنگی که از اهمیت بسیاری برخوردار است، غیرامنیتی کردن و امنیتزدایی از فرهنگ و روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است زیرا در اثر تصویرسازی غیرواقعی از جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان، فرهنگ ایرانی - انقلابی، امنیتی شده است. به گونهای که بسیاری از کشورها، تعریف و تلقی امنیتی از فعالیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی دارند. ادراک و برداشت نادرستی که به ایرانهراسی فرهنگی و شیعههراسی در منطقه و اسلامهراسی انقلابی در سطح بینالمللی انجامیده است. از اینرو برای اجرا و اعمال دیپلماسی فرهنگی کارآمد و فعال، نخست باید بر این تصور و تلقی نادرست نائل آمد.
7
هفتمین الزام دیپلماسی کنشمند و کنشگر ناظر به کارگزاران و کارگزاریهای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است که خود شامل موارد متعددی میشود. اولا دیپلماسی فرهنگی کارآمد مستلزم و نیازمند دیپلماتهای فرهنگی حرفهای است که این دیپلماتها باید آموزش حرفهای و تخصصی دیده باشند و فرهنگ ایران و جامعه مقصد را بهخوبی بشناسند.
ثانیا کارگزاران فرهنگی باید به ماهیت و اهمیت قدرت فرهنگی و نرم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی باور و ایمان داشته باشند. ثالثا کارگزاران و دیپلماتهای فرهنگی باید به نقش و کارکرد دیپلماسی فرهنگی برخاسته از منابع قدرت فرهنگی و نرم کشور مؤمن و متعهد باشند. رابعا دیپلماسی فرهنگی کارآمد، مستلزم هماهنگی، همکاری و همافزایی کارگزاریهای مختلف فرهنگی در چارچوب یک ساختار واحد در سطح ملی است.
8
الزام هشتم، اولویت بخشیدن به دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. دستکم در سیاست خارجی باید روابط و دیپلماسی فرهنگی را در سطح روابط و دیپلماسی سیاسی و اقتصادی مورد توجه و تاکید قرار داد ولی با عنایت به ماهیت و رسالت انقلاب اسلامی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی باید جهتدهنده و هدایتکننده انواع دیگر دیپلماسی باشد.
9
نهمین الزام، برنامهریزی راهبردی و بلندمدت فرهنگی در عرصه سیاست خارجی است. فرهنگ و ارزشهای معنوی باید در روح و روان و اذهان مخاطبان رسوخ و نفوذ کند. از اینرو هدایت و اعمال یک دیپلماسی فرهنگی مؤثر و موفق مستلزم اتخاذ سیاستها و اقدامات بلندمدت و پایدار فرهنگی است زیرا دیپلماسی فرهنگی اهداف بلندمدت و راهبردی کشور را برآورده میسازد و دیربازده است بنابراین نباید انتظار داشت که همه اهداف دیپلماسی فرهنگی در کوتاهمدت برآورده شود؛ به طوری که با برآورده نشدن اهداف کوتاهمدت از پیگیری دیپلماسی فرهنگی ناامید و منفعل شد.
10
دهمین الزام دیپلماسی فرهنگی فعال و تأثیرگذار، اولویتبندی جوامع وکشورهای مختلف است. بدیهی است که همه کشورها و مناطق به لحاظ فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی از اهمیت و اولویت یکسانی برخوردار نیستند. از اینرو در دیپلماسی فرهنگی باید ملتها، کشورها و مناطقی را اولویت بخشید که از اهمیت بیشتری در تأمین منافع ملی کشور برخوردارند زیرا توجه نکردن به این امر، متضمن صرف هزینههای مادی و معنوی ملی از یکسو و ناکامی در تأمین اهداف دیپلماسی فرهنگی از سوی دیگر است.
فرجام سخن
خلاصه کلام آنکه امروزه قدرت نرم و فرهنگی در عرصه روابط بینالملل، اهمیت و اولویت خاصی یافته است. به گونهای که همه کشورهای تأثیرگذار در نظام بینالملل درصدد استفاده بهینه از عناصر و ابزارهای فرهنگی و نرم برای تأمین اهداف و منافع ملی خود هستند چون اعمال قدرت نرم و فرهنگی دربردارنده هزینه کمتر و دستاورد بیشتری نسبت به دیگر عناصر قدرت است.
از اینرو از جمهوری اسلامی ایران که نظامی برخاسته از انقلاب اسلامی است که ماهیتی فرهنگی دارد و ریشه در فرهنگ و تمدن درخشان اسلامی - ایرانی دارد نیز انتظار میرود که در عرصه فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی پیشتاز و تأثیرگذار باشد. تأمین این هدف نیز الزامات خاصی دارد که مهمترین آنها در این نوشتار ذکر شد.
همشهری دیپلماتیک